کانون سازی در زبان فارسی (رویکردی کمینه گرا)

thesis
abstract

در این پایان نامه نگارنده به بررسی کانون سازی با رویکردی کمینه گرا بر پایه ی نظریه ریتزی (1997)، (2001) می پردازد. بر طبق این نظریه مشاهده می شود که در زبان فارسی هنگامی که کانون سازی از نوع تقابلی که به قلمرو سمت راست حرکت کرده است، رخ می دهد. گروه متمم نما به سه گروه توان و کانون و زمان تقسیم می شود. در جایگاه هسته کانون مشخصه u-epp وu-foc (مشخصه ی غیرقابل تعبیر فرافکنی گسترده و کانون) وجود دارد. دراینجا به منظور تطابق ، هسته ی کانون که یک کاوشگر است و به دنبال هدفی می گردد که بتواند مشخصه های غیرقابل تعبیر خود را قابل تعبیر کند. به این منظور با توجه به مقصود گوینده عنصر کانونی به سمت مشخصگر گروه کانون حرکت می کند، مشخصه های غیر قابل تعبیر فرافکنی گسترده و کانون تعبیر می شوند، همگرایی صورت می گیرد و مشخصه های غیر قابل تعبیر وارد نمود معنایی نمی شوند. طبق اصل تسریع این عملیات همزمان با انشقاق صورت می گیرد. این امر نشان می دهد که کانون سازی از نظریه ی ریتزی (1997) پیروی می کند. در ادامه نگارنده به بررسی جایگاه پرسشواژه ی موضوع و افزوده بر پایه ی نظریه ریتزی در زبان فارسی می پردازد. بر طبق نظریه ی ریتزی (1997) پرسش واژه موضوع نمی تواند با عنصر کانون تقابلی در کنار یکدیگر در قلمرو سمت راست قرار گیرند. در زبان فارسی چهار پرسشواژه موضوع کجا، کی (چه موقع)، کی (که)، چی (چه) وجود دارد و مشاهده می شود با توجه به داده های نشان داده شده در زبان فارسی عنصر کانون از نوع تقابلی که در جایگاه سمت راست قرار می گیرد، نمی تواند با این عناصر در قلمرو سمت راست قرار گیرد، در واقع پرسشواژه موضوع و کانون دارای خوانش تقابلی هستند و این امر نظریه ریتزی (1997) را نیز در رابطه با پرسشواژه ی موضوع و گروه کانون در زبان فارسی تایید می کند. در ادامه نگارنده به بررسی جایگاه پرسشواژه افزوده و گروه کانونی بر طبق نظریه ریتزی (2001) می پردازد. بر طبق نظریه ریتزی (2001) پرسشواژه افزوده در جایگاه پرسشی قرار می گیرد و بعد از آن الزاماً گروه کانون قرار می گیرد. با توجه به داده های نشان داده شده در زبان فارسی دو پرسشواژه افزوده (آیا و چرا) وجود دارد، که این دو عنصر در جایگاه پرسشی قرار می گیرند و الزاماً بعد از این دو عنصر، کانون تقابلی قرار می گیرد و این امر نیز به تایید نظریه ریتزی (2001) می پردازد و در نهایت نگارنده به بررسی اجمالی مبتدا با توجه به نظریه ریتزی (1997) می پردازد. در زبان فارسی به تعداد افزودها و متمم فعل می تواند مبتدا وجود داشته باشد. هسته گروه مبتدا دارای مشخصه غیر قابل تعبیر مبتدا و فرافکنی گسترده می باشند از این رو عناصر مبتداسازی شده به سمت مشخصگر گروه مبتدا حرکت می کنند و مشخصه های غیرقابل تعبیر در اثر این حرکت حذف می شوند. و طبق اصل تسریع این عملیات همزمان با اشتقاق صورت می گیرد. درانتها می توان نتیجه گرفت که مبتداسازی نیز در زبان فارسی نیز از نظریه ی ریتزی (1997) پیروی می کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و نگارنده در تحلیل داده ها از شم زبانی خود بهره گرفته است و شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. کلید واژه: کانون سازی، برنامه کمینه گرا، ، پرسشواژه موضوع، پرسشواژه افزوده، مبتداسازی.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

مسئلۀ مجهول در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا

وجود ساخت مجهول همواره از موضوعات مباحثه برانگیز در نحو زبان فارسی بوده است. در سنت دستورنویسی و نیز اغلب تحلیل های زبان شناختی، توالی اسم مفعول فعل متعدی و فعل کمکی «شدن» ساخت مجهول فعلی به شمار رفته است. در این میان، مقالۀ حاضر می کوشد تا از منظر برنامۀ کمینه گرا و نیز برپایۀ تمایزی که اِموندز (2006) میان پسوند اسم مفعول[1] در مجهول های فعلی[2] و صفتی[3] قائل است، نشان دهد که آنچه در این زبان ...

full text

ابقای پرسش واژه در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا

این تحقیق کاوشی است در زمینه ابقای پرسش واژه. آرای گوناگونی را که در این باره تاکنون منتشر شده، با دیدگاهی انتقادی بررسی کرده، رویکرد های گوناگون تحلیلی ناظر بر این پدیده را معرفی نموده و سه مقاله مهم را که در این زمینه منتشر شده است، به تفصیل شرح داده است. با مشاهده شباهت های میان زبان انگلیسی و فارسی، تحلیلی ارائه شده است تا رفتار ابقای پرسش واژه در زبان فارسی نیز به شکلی مشابه زبان انگلیسی ت...

15 صفحه اول

خلأ نحوی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا

چکیده: هدف رسال? حاضر بررسی خلأ نحوی در زبان فارسی در چارچوب برنام? کمینه گرا است. بررسی رابط? خلأ نحوی و آرایش سازه ای، به دست دادن تحلیلی کمینه گرا برای خلأ نحوی و ویژگی های منحصر به فرد آن و بررسی ارتباط خلأ نحوی با وابستگی دستوری از مسائل اصلی رسال? حاضر هستند. در بخش نخست توصیف و تحلیل داده ها، با طرح شواهدی مانند حذف عناصر ناهمجوار، حذف فعل در جایگاه میانی همپایه، سازه ای بودن عنصر محذوف...

15 صفحه اول

حرکت فعل اصلی در فارسی(رویکردی کمینه گرا)

در مقاله حاضر، در چارچوب برنامه کمینه گرا و بر پایه نظریه گروه فعلی لایه ای، جایگاه روساختی فعل اصلی را در زبان فارسی بررسی می کنیم.بدین منظور، نخست درباره ترتیب کلمه ها در این زبان و ساخت درونی گروه فعلی سخن می گوییم؛ سپس جایگاه هسته گروه زمان فارسی را بررسی می کنیم و بر اساس آموزه های نظری و شواهد تجربی، نشان می دهیم که در این زبان، زمان در شمار مقوله های گروهی هسته پایان قرار دارد؛ آن گاه از...

full text

اصطلاحی شدن در زبان فارسی در قالب برنامة کمینه گرا

نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان، یکی از مواردی است که در تحلیل های نحوی می توان به آن استناد نمود. از جملة این موارد می توان به ردفورد (1997 & 2014) اشاره کرد که وی با اشاره به نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان انگلیسی، فرض فاعل درون گروه فعلی را در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نموده است. این پژوهش که به تحلیل اصطلاحات زبان فارسی اختصاص یافته است، نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی فرضیة ف...

full text

بررسی گروه مبتدا و گروه کانون در زبان فارسی بر اساس نحو کمینه گرا

چکیده این پژوهش به بررسی دو فرایند نحوی زبان فارسی می پردازد که از انواع قلب نحوی به شمار می روند و تحت عناوین مبتدا سازی و کانونی سازی شناخته می شوند. چارچوب نظری این پژوهش آخرین صورت تحول یافت? نظری? حاکمیت و مرجع گزینی (اصول و پارامتر ها)، نحو کمینه گرا در دستور زایشی است. جابجایی سازه ها در زبان فارسی تحت تاثیر دو عامل کلامی مبتدا و کانون صورت می گیرد. از آنجایی که بحث مربوط به ساختار اطلا...

15 صفحه اول

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023